مولایم، مگر این همه غربت شیعه را نمی بینی؟! بلای ندیدنت در غربت این اشتیاق تکراری زمینی، روزمان را شب و شبهایمان را بی ستاره کرده است،
*درهم تنیدگی اندیشه مارقینی دیروز و آل سعود امروز
مولای من، گیسوی اشتیاق اندیشه ی انتظار در پیچ مبهم شبهه های دشمنانت و اندیشه های تحجر مارقین دیروز و سعودیان امروز، تاب خورده است، قلک های اندیشه مان پر است از سئوال های بی جواب و حرف های ناگفته؛ مگر می شود که ببینی و نخوانی و پیچ و تاب اندیشه شیعه ی متفکرت باز نکنی؟!
مولای من، می دانیم که آرزوهامان را به دل که نه، بایستی به عقل بسپاریم که هرآنچه به دل سپرده شود، حسرت میشود و عقده و هرآنچه به عقل سپرده شود، هدف می شود و اندیشه ی زندگی؛ مولای من، تمام این جمعه هایی که می روند و شما را نمی بینیم، آرزوهایی میمانند که عقده می شوند و بر دل منتظرانت سنگینی می کنند.
مولای من، ناکثین ، قاسطین و مارقین هم امروز سر از خاک بیرون کشیده و در تمثال سعودیان مسلمان کش، برادران دینی ما را با گلوله های دجال صفتان غربی و شرقی به شهادت می رسانند؛ عافیت طلبی دنیا، کورشان کرده است و هیاهوی نفت و خون کرشان کرده است!
صاحب عصر و زمان(عج)، شمشیر ذوالفقارحضرت علی(ع) را می طلبیم که در دستان با لیاقت شما باشد و علم عدل و الهی در دست دیگر شما، براین نااهلان کودک کش سعودی، آیه مرگ نازل کنید و سلیمان گونه، سرزمین امن الهی را از دست این دیو صفتان، به سلامت به در آرید. ان شاء الله
دلگویه : مجتبی اشرافی