خبرگزاری حوزه | اگر تاریخ را سلسله گزارشهایی همراه با ذکر سال و ماه و روز وقایع بدانیم، هیچ گاه نمیتواند معلم انسانها لقب گیرد.
تعریف تاریخ به "گردآوریِ حوادث گوناگون در امتداد زمان که لاجرم در مکانی هم رخ دادهاند. " از منظر ما فقط جسم تاریخ را تشکیل میدهد و بیشتر به قصه مانَد. این تعریف مناسبِ فکرهای جامد و فَشلی است که هیچ وقت به مرتبهیِ اندیشه و تفکر دست نمییابند. چیزی در حد داستانهای خیالی که معمولاً ادیبانِ درباری، برای سرگرمیِ شاهان سرِ هم میکردند.
روشن است که این سطح از تاریخ، هرگز برآوردهکنندهیِ انتظارِ حداکثری از آن نیست. تاریخی که قرآن کریم با خطابِ «سیروا فیالارض» دانستن آن را از ما طلب کردهاست، در نهایت رسوا کنندهی جریانِ پوشندگانِ حقایق اصلی عالم و مکذبینِ پیامهای روشنِ انبیای الهی و اوصیاء مکرمشان میباشد.
عنصر دیگری که ما را در گذار از گزارهیِ صرف و رسیدن به تحلیلی واقعنما که غایتِ مورد انتظار از تاریخ است، یاری میدهد، توجه به تأثیر محتومِ سنتهای الهی و نقش آن در رقمخوردنِ اجزاءِ رئیسهیِ تاریخ است؛ تفکری که زمین را میراث صالحین میداند.
ورود حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها به ایران و حضورشان در قم را می توان به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ و در مسیر تحقق سنتهای الهی برشمرد. هر چند حَسبِ ظاهر، خواهری به دعوت برادر و رفع دلتنگیِ خواهرانهاش، عزم سفر نمود؛ لکن ذهن تحلیلگری که عالِمِ به نقش سنتهای الهی در مصانع تاریخی است هرگز به این برداشت ظاهری قانع نمیگردد.
اینکه در آن شرایط خاص و پرخطر و تهدید محتملِ قطاعالطریق حکومتی و غیره سفر بانویِ جوانی را ـ هرچند با همراهی بعضی از برادران و در قالبِ کاروان ـ فقط به قصد دیداری عاطفی راهی مقصدی با صدها فرسنگ فاصله که در هر فرسنگش هزار خطر نهفته است منطقی بدانیم، بسیار سادهانگارانه خواهدبود؛ اما اینکه چرا در گزارشهای تاریخی، حضرت رضا سلاماللهعلیه در دعوت از خاندانشان اشارهای به هدف اصلی این سفر نمیکنند با در نظر گرفتن شرایط آن روز، بسی بدیهیست.
در قصه ولایتعهدی نیز هر کس اندک دستی در تاریخ تحلیلی اسلام داشته باشد به وضوح میبیند اگرچه حضرت رضا علیهالسلام با اکراه، دعوت مأمون را پذیرفتند، اما هرگز منفعلانه عمل نکردند و حتی در طول مسیر به گونهای رفتار کردند که بذر محبت و ارادت به خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جانهای آمادهیِ مردمان آن سرزمینها نهادهشد.
این مهم در حالی است که طراحی مسیر از سوی اعوانِ مأمون به گونهای بود که حتی حضرت از آبادیهای شیعهنشین گذر نکنند. تدابیر هوشمندانهیِ امام هشتم علیهالسلام در مرکز حکومت مأمون، در جهت خنثیسازی اهداف پلید او نیز حدیث مفصلی است که تفهرُسِ آن نیز در این وجیزه نمیگنجد.
در همین امتداد، حضرت فاطمه معصومه ـ سلاماللهعلیها ـ به دعوت ولی و امامشان رهسپار سفری شدند که بعدها بستری برای جاری شدن سنتِ بهرهمندیِ مؤمنین از موهبتِ نصرِ اِلهی و مقدمهای شد برای اعتلای کلمهی الله در سراسر عالم. لکن اگر عاقبت هجرت آن بانو را بدون تحلیل و سطحی نگرانه مرور کنیم این میشود که اقامتِ ابدیِ آن بانوی کریمه در قم به سبب طَی دوران بیماری و نقاهت بود. چه اینکه در پسِ حملهی حرامیان به کاروان و شهادت جمعی از کاروانیان، ایشان نیز از لطمات روحی و جسمی بینصیب نماندند.
به هر روی، میزبانیِ جسم آن بانوی کریمه در دهم ربیعالثانی افتخار ابدیِ خاک قم گردید و از آن برهه، رفتهرفته بر رونق قم به عنوان مرکز اصلی شیعیان افزوده شد و حضور فقیهان و اسلام شناسانِ قَدَر حول بارگاه نورانی ایشان بسترسازِ رونق حوزهعلمیهای شد که یکی از برکات آن تربیت نادرهیِ قرن معاصر، حاج آقا روح الله، یعنی امام خمینی بود که جهان معاصر را دگرگون کرد و نخستین بار پس از صدر اسلام، طنین حکومت الله را سلا داد و لشکریانِ شیطان را در شرق و غرب عالم به مصاف طلبید و امروز که دهها سال از رحلت آن انسان کامل میگذرد «عبد صالح دیگری که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ـ که جانم فدایِ جان او باد» ـ علمدار آن حرکت الهیست و امثال حاج قاسم عزیز تربیتیافتگان قطعی مکتب قم هستند. و خوب است بدانید که آخرین زیارت سردار دلها در ایران زیارت کریمهیِ اهل بیت بود، آن هم درست یک هفته مانده به شهادتش.
سعید نصراللهی نسب