شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ |۲۹ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 2, 2024
کد خبر: 1177783
۴ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۵
جابر بن عبدالله انصاری

حوزه/ ما بیرون رفتیم با جابر بن عبد اللّه انصاری به جهت زیارت قبر حضرت حسین علیه السّلام؛ پس زمانی که به کربلا وارد شدیم جابر نزدیک فرات رفت و غسل کرد، پس جامه را لُنگ خود کرد و جامه دیگر را بر دوش افکند، پس گشود بسته ‏ای را که در آن سعد بود و بپاشید از آن بر بدن خود ...

به گزارش خبرگزاری حوزه، چگونگی زیارت جابر بن عبدالله انصاری در اربعین در کتاب بشارة المصطفی آمده که تقدیم شما فرهیختگان خواهد شد:

قالَ: أَخْبَرَنَا جَرِیرُ بْنُ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنِ اَلْأَعْمَشِ عَنْ عَطِیَّةَ اَلْعَوْفِیِّ

قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیِّ زَائِرَیْنِ قَبْرَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا وَرَدْنَا کَرْبَلاَءَ دَنَا جَابِرٌ مِنْ شَاطِئِ اَلْفُرَاتِ فَاغْتَسَلَ ثُمَّ اِتَّزَرَ بِإِزَارٍ وَ اِرْتَدَی بِآخَرَ ثُمَّ فَتَحَ صُرَّةً فِیهَا سُعْدٌ فَنَثَرَهَا عَلَی بَدَنِهِ ثُمَّ لَمْ یَخْطُ خُطْوَةً إِلاَّ ذَکَرَ اَللَّهَ تَعَالَی حَتَّی إِذَا دَنَا مِنَ اَلْقَبْرِ قَالَ أَلْمِسْنِیهِ فَأَلْمَسْتُهُ فَخَرَّ عَلَی اَلْقَبْرِ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ فَرَشَشْتُ عَلَیْهِ شَیْئاً مِنَ اَلْمَاءِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ یَا حُسَیْنُ ثَلاَثاً ثُمَّ قَالَ حَبِیبٌ لاَ یُجِیبُ حَبِیبَهُ ثُمَّ قَالَ وَ أَنَّی لَکَ بِالْجَوَابِ وَ قَدْ شُحِطَتْ أَوْدَاجُکَ عَلَی أَثْبَاجِکَ وَ فُرِّقَ بَیْنَ بَدَنِکَ وَ رَأْسِکَ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ اِبْنُ خَاتِمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اِبْنُ سَیِّدِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اِبْنُ حَلِیفِ اَلتَّقْوَی وَ سَلِیلُ اَلْهُدَی وَ خَامِسُ أَصْحَابِ اَلْکِسَاءِ وَ اِبْنُ سَیِّدِ اَلنُّقَبَاءِ وَ اِبْنُ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ اَلنِّسَاءِ وَ مَا لَکَ لاَ تَکُونُ هَکَذَا وَ قَدْ غَذَّتْکَ کَفُّ سَیِّدِ اَلْمُرْسَلِینَ وَ رُبِّیتَ فِی حَجْرِ اَلْمُتَّقِینَ وَ رَضَعْتَ مِنْ ثَدْیِ اَلْإِیمَانِ وَ فُطِمْتَ بِالْإِسْلاَمِ فَطِبْتَ حَیّاً وَ طِبْتَ مَیِّتاً غَیْرَ أَنَّ قُلُوبَ اَلْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ طَیِّبَةٍ لِفِرَاقِکَ وَ لاَ شَاکَّةٍ فِی اَلْخِیَرَةِ لَکَ فَعَلَیْکَ سَلاَمُ اَللَّهِ وَ رِضْوَانُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَی مَا مَضَی عَلَیْهِ أَخُوکَ یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا

عطیه گفت:

ما بیرون رفتیم با جابر بن عبد اللّه انصاری به جهت زیارت قبر حضرت حسین علیه السّلام؛ پس زمانی که به کربلا وارد شدیم جابر نزدیک فرات رفت و غسل کرد، پس جامه را لُنگ خود کرد و جامه دیگر را بر دوش افکند، پس گشود بسته ‏ای را که در آن سعد بود و بپاشید از آن بر بدن خود، پس به جانب قبر روان شد و گامی برنداشت مگر با ذکر خدا تا نزدیک قبر رسید.

مرا گفت که: دست مرا بر قبر گذار.

من دست وی را بر قبر گذاشتم، چون دستش به قبر رسید بیهوش بر روی قبر افتاد

پس آبی بر وی پاشیدم تا به هوش آمد و سه بار گفت: یا حسین، پس گفت:

حبیب لا یجیب حبیبه!؟ آیا دوست جواب نمی دهد دوست خود را؟

پس گفت: کجا توانی جواب دهی و حال آن که در گذشته از جای خود رگهای گردن تو، و آویخته شده بر پشت و شانه تو، و جدایی افتاده ما بین سر و تن تو.

پس شهادت می دهم که: تو می باشی فرزند خیر النّبیّین، و پسر سیّد المؤمنین، و فرزند هم سوگند تقوی و سلیل هدی و خامس اصحاب کساء، و پسر سیّد النّقباء، و فرزند فاطمه علیها السّلام سیّده زن‏ها.

و چگونه چنین نباشی و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سیّد المرسلین و پروریده شدی در کنار متقین، و شیر خوردی از پستان ایمان، و بریده شدی از شیر به اسلام، و پاکیزه بودی در حیات و ممات، همانا دل‏های مؤمنین خوش نیست به جهت فراق تو و حال آن که شکّی ندارد در نیکویی حال تو، پس بر تو باد سلام خدا و خشنودی او، و همانا شهادت می‏دهم که تو گذشتی بر آنچه گذشت بر آن برادر تو یحیی بن زکریّا.

ثمَّ جَالَ بَصَرَهُ حَوْلَ اَلْقَبْرِ وَ قَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَیَّتُهَا اَلْأَرْوَاحُ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَاءِ اَلْحُسَیْنِ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَقَمْتُمُ اَلصَّلاَةَ وَ آتَیْتُمُ اَلزَّکَاةَ وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ جَاهَدْتُمُ اَلْمُلْحِدِینَ وَ عَبَدْتُمُ اَللَّهَ حَتَّی أَتَاکُمُ اَلْیَقِینُ

وَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَقَدْ شَارَکْنَاکُمْ فِیمَا دَخَلْتُمْ فِیهِ

قَالَ عَطِیَّةُ فَقُلْتُ لَهُ یَا جَابِرُ کَیْفَ وَ لَمْ نَهْبِطْ وَادِیاً وَ لَمْ نَعْلُ جَبَلاً وَ لَمْ نَضْرِبْ بِسَیْفٍ وَ اَلْقَوْمُ قَدْ فُرِّقَ بَیْنَ رُءُوسِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ وَ أُوتِمَتْ أَوْلاَدُهُمْ وَ أَرْمَلَتْ أَزْوَاجُهُمْ؟

فَقَالَ یَا عَطِیَّةُ سَمِعْتُ حَبِیبِی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِکَ فِی عَمَلِهِمْ وَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً أَنَّ نِیَّتِی وَ نِیَّةَ أَصْحَابِی عَلَی مَا مَضَی عَلَیْهِ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَصْحَابُهُ خُذْنِی نَحْوَ أَبْیَاتِ کُوفَانَ فَلَمَّا صِرْنَا فِی بَعْضِ اَلطَّرِیقِ

قَالَ یَا عَطِیَّةَ هَلْ أُوصِیکَ وَ مَا أَظُنُّ أَنَّنِی بَعْدَ هَذِهِ اَلسَّفْرَةِ مُلاَقِیکَ أَحْبِبْ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ مَا أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ وَ إِنْ کَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً وَ اُرْفُقْ بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهُ إِنْ تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثْرَةِ ذُنُوبِهِ ثَبَتَتْ لَهُ أُخْرَی بِمَحَبَّتِهِمْ فَإِنَّ مُحِبَّهُمْ یَعُودُ إِلَی اَلْجَنَّةِ وَ مُبْغِضَهُمْ یَعُودُ إِلَی اَلنَّارِ .

پس جابر گردانید چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد بدین طریق:

السّلام علیکم أیّتها الارواح الّتی حلّت بفنائک قبر الحسین علیه السّلام، و اناخت برحله، اشهد انّکم اقمتم الصّلاه، و آتیتم الزّکاه، و امرتم بالمعروف، و نهیتم عن المنکر، و جاهدتم الملحدین، و عبدتم اللّه حتی اتاکم الیقین.

پس گفت: سوگند به آن که برانگیخت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به نبوّت حقّه که ما شرکت کردیم شما را در آنچه داخل شدید در آن.

عطیّه گفت، به جابر گفتم: چگونه ما با ایشان شرکت کردیم و حال آن که فرود نیامدیم ما وادیی را، و بالا نرفتیم کوهی را، و شمشیری نزدیم و امّا این گروه پس جدایی افتاده ما بین سر و بدنشان و اولادشان یتیم و زنانشان بیوه گشته؟

جابر گفت: ای عطیّه! شنیدم، از حبیب خود رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که می‏فرمود:

هر که دوست دارد گروهی را، با ایشان محشور شود. و هر که دوست داشته باشد عمل قومی را شریک شود در عمل ایشان، پس قسم به خداوندی که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به راستی برانگیخته که نیّت من و اصحابم بر آن چیزی است که گذشته بر او حضرت حسین علیه السّلام و یاورانش.

پس جابر گفت: ببرید مرا به سوی خانه‏ های کوفه.

پس چون پاره‏ای راه رفتیم به من گفت: ای عطیّه! آیا وصیّت کنم تو را و گمان ندارم که برخورم تو را پس از این سفر، و آن وصیّت این است که دوست دار دوست آل محمّد را مادامی‏که ایشان را دوست دارد، و دشمن دار دشمن آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را تا چندی که دشمن است با ایشان اگر چه روزه‏دار و نمازگزار باشند، و مدارا کن با دوست آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اگر چه بلغزد از ایشان پایی از بسیاری گناهان و استوار و ثابت بماند پای دیگر ایشان از راه دوستی ایشان، همانا دوست ایشان بازگشت نماید به بهشت و دشمن ایشان بازگردد به دوزخ.


منبع: بشارة المصطفی، ج ۱، ص ۷۴

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha